علیرغم تغییر دولت در اسرائیل، به نظر میرسد وضعیت سال ٢٠٢١ مشابه با سالهای پیشین بوده است. نیروی هوایی اسرائیل (IAF) بدون هیچ مشکلی و با تشویق ضمنی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، به حمله به اهداف در سوریه ادامه داد. تقریباً برای ناظران اسرائیلی، سوری، ایرانی و غربی واضح است که پوتین میخواهد حضور ایران در خاک سوریه و حمایت این کشور از حزبالله لبنان متوقف شود.
به نوشته میدل ایست آی، شواهد این امر را میتوان در حملات اخیر اسرائیل در سوریه یافت. بنا بر گزارشها، مقر نیروهای ایرانی در شهر بندری لاذقیه در سوریه هدف حملات هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفتن، اما پدافند هوایی سوریه هیچ پاسخی به این حملات نداده است. البته مسکو اعلام کرد که عدم واکنش به این دلیل بود که یک هواپیمای روسی در نزدیکی هدف قرار داشت. لاذقیه مرکز نیروهای روسی نیز به شمار میرود.
در حال حاضر آرامش نسبی در مرز اسرائیل و لبنان برقرار است که نشان میدهد بازدارندگی در هر دو طرف وجود دارد. حزبالله که به دلیل نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی لبنان تضعیف شده است، هیچ قصدی برای جنگ با اسرائیل ندارد. در همین حال، حزبالله با ١٤٠ هزار موشک که میتواند تقریباً به هر نقطه از اسرائیل حمله کند.
جنگ با ایران
اما با نزدیک شدن به پایان سال ٢٠٢١، رهبران و رؤسای ارتش اسرائیل بار دیگر مانند یک مراسم مذهبی بر طبل جنگ علیه ایران میکوبند. هدف این است که این تصور ایجاد شود که تهدید هستهای ایران مهمترین و نگرانکنندهترین موضوعی است که در دستور کار اسرائیل قرار دارد. اما حقیقت این است که موضوع جنگ اسرائیل علیه ایران تنها بهعنوان یک طعمه برای دو هدف داخلی عمل میکند.
یکی بهبود وجهه ارتش اسرائیل و اثبات سرزندگی آن بهمنظور افزایش بودجه ارتش است که در واقع باعث میشود علیرغم همهگیری کووید -۱۹ و وضعیت اقتصادی شکننده، بودجه بیشتری به نیروهای نظامی تزریق شود. در حالی که خدمات بهداشتی، آموزشی، رفاهی، صنعت، گردشگری، ورزشی و فرهنگی کاهش یافته است، بودجه بخش نظامی سه میلیارد دلار افزایش یافت.
هدف دوم حمله اسرائیل به ایران، به پنهان کردن مهمترین چالش دولت اسرائیل، یعنی مسئله فلسطین، کمک میکند.
در ظاهر، سال ٢٠٢١ مرزهای اسرائیل در کرانه باختری و غزه نیز نسبتاً آرام بود و وضعیت موجود، یعنی گسترش شهرکهای اسرائیلی و ادامه همکاری امنیتی بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین، بیشتر تقویت شده است. اما آنچه به افزایش احساس اسرائیل مبنی بر شکستناپذیری کمک کرد، ارتقاء روابط با امارات، بحرین و مراکش بود. سفارتخانههایی که در تلآویو، ابوظبی، رباط و بحرین افتتاح شد و بین این کشورها با اسرائیل روابط اقتصادی و افزایش همکاریهای مخفی نظامی و اطلاعاتی ایجاد شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حتی خشونتهای ماه مه - یعنی حملات اسرائیل به مسجدالاقصی، شلیک موشکهای حماس به اورشلیم، تظاهرات و بمباران غزه - پس از حدود یک هفته فروکش کرد و ثبات بهنوعی مجدداً از سر گرفته شد. اما وقایع هفتههای اخیر باید بهعنوان هشداری برای طرف اسرائیلی و بهعنوان نشانهای از آنچه ممکن است در سال آینده به وقوع بپیوندد، مورد توجه باشد.
بیثباتی فزاینده
این امید وجود داشت که دولت جدید به رهبری نفتالی بنت و با حضور چشمگیر راستگرایان معتدل، میانهروها و سیاستمداران چپ در کابینه وی، شهرکنشینان اسرائیلی افراطی را کنترل کند.
اما دقیقاً برعکس این اتفاق میافتد. شهرکنشینان اسرائیلی در کرانه باختری اشغالی در دو ماه گذشته به طور فزایندهای فلسطینیان را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. درختان زیتون بسیاری قطع شد و جوانان برای تحریک فلسطینیان محلی وارد روستاهای آنها شدند. در موارد متعددی، به خودروهای آنها آسیب وارد شد و مردم مورد تعرض قرار گرفتند.
همه این حوادث زیر نظر نیروهای امنیتی اسرائیل رخ میدهد که چشمان خود را میبندند و به گروهها اجازه میدهند حملات خشونتآمیز خود را انجام دهند. صرف نظر از این، اعتقاد بر این است که حماس پشت برخی از این حوادث است، یقیناً این رفتار اسرائیل مواردی که فلسطینیها از سلاح گرم برای حمله به شهرکنشینان و نیروهای امنیتی اسرائیل استفاده میکنند را افزایش میدهد.
از طرف دیگر پیشبینی میشود با به قدرت رسیدن محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، روابط این کشور با اسرائیل بهبود یابد و روابط خود را با اسرائیل علنی کند. اگرچه عربستان بارها تاکید کرده است که تلآویو اگر به روابط رسمی با ریاض علاقمند است، باید به تعهدات خود پایبند باشد و دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد.
در واقع برخلاف امارات و بحرین، انتظار میرود که شاهزاده محمد بن سلمان بهعنوان پیششرط از اسرائیل میخواهد امتیاز بدهد و مذاکرات صلح با تشکیلات خودگردان فلسطین را پیش ببرد.